جدول جو
جدول جو

معنی دل ناگران - جستجوی لغت در جدول جو

دل ناگران
دلواپس
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دل گران
تصویر دل گران
ملول، آزرده، رنجیده، دل تنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دل نگران
تصویر دل نگران
مضطرب و دلواپس، کسی که دچار تشویش و اضطراب و منتظر حادثۀ بدی باشد
فرهنگ فارسی عمید
(دِ نِ گَ)
مضطرب پریشان حواس. که ترسد و نداند چون شود از نیک و بد. (یادداشت مرحوم دهخدا). چشم براه. منتظر. (ناظم الاطباء). مشوش سخت منتظر:
کشتۀ غمزۀ خود را به زیارت دریاب
زآنکه بیچاره همان دل نگرانست که بود.
حافظ.
، ملول. اندوهگین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دِ نِ گَ)
حالت و کیفیت دل نگران:
دلبر آسایش ما مصلحت وقت ندید
ورنه از جانب ما دل نگرانی دانست.
حافظ.
، انتظار، اندوه و ملالت. (ناظم الاطباء). رجوع به دل نگران شود
لغت نامه دهخدا
(دِ گِ)
ملول. دلتنگ. (آنندراج). ناراضی. رنجیده. آزرده. (ناظم الاطباء). در تداول عامه آنرا دل ناگران گویند. (یادداشت مرحوم دهخدا). بی میل. (از فرهنگ عوام) :
بتر زین برف و راه سخت آنست
که آن مه روی بر من دل گران است.
(ویس و رامین).
نگارا تا تو برمن دل گرانی
به چشم من سبک شد زندگانی
همیشه دل گران باشی به بیداد
گران باشد همیشه سنگ و فولاد.
(ویس و رامین).
دید کز جای برنخاستمش
تیره بنشست و دل گران برخاست.
خاقانی.
بی رخت باده نکردیم به جام
دل گران شیشه ز محفل برخاست.
میرمعصوم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دل نگران
تصویر دل نگران
مضطرب و پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل گران
تصویر دل گران
دلتنگ، ملول، ناراضی
فرهنگ لغت هوشیار
پریشان، دغدغه مند، مشوش، مضطرب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اضطراب، تشویش، دغدغه، دلهره، قلق، ناراحتی
فرهنگ واژه مترادف متضاد